کد مطلب:152200 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:183
حضرت صدیقه از وفا نکردن به نذر، خبر دادند
حاجیه خانم علویه ای كه برای زیارت حضرت زینب علیهاالسلام و حضرت رقیه علیهاالسلام به شام مشرف شده بود، می گفت: محل رأس الشهداء علیهم السلام برای من حالت خاص روحی داشت، بنابراین همیشه آنجا می رفتم و زیارت می خواندم و با حال خوشی گریه می كردم.
روزی در موقع زیارت، حال خاصی پیدا كردم و دریچه ای از عالم دیگر برای من گشوده شد! در آن حال كه بیدار بودم، مثل خواب دیدن، این منظره و واقعه را دیدم. عده ای زن در آنجا بودند. مادرم نیز در میان آنها بود. او از من تشكر كرد به خاطر اینكه به نیابت از او، زیارت خوانده ام.
در این اثناء خانم چهار شانه و بلند قامتی تشریف آوردند، زنها خدمت ایشان حاجت خود را عرض می كردند و من هم حاجت خود را عرض كردم، و سپس گفتم: ما مجلس روضه خوانی داریم و در آن زیارت عاشورا نیز می خوانیم، چرا شما در آن مجلس شركت نمی كنید؟
آن بزرگوار فرمودند: من می آیم و شركت هم می كنم، به آن نشانی كه پسرخاله ی شما
با عیالش یك جعبه شیرینی در مجلس شما آوردند و برای رفع مشكل منزلشان نذر كردند كه در مجلس زیارت عاشورای شما شركت كنند. مشكل آنها به واسطه ی زیارت عاشورا رفع شد و منزل جدید را ساختند و در آن نشستند، اما بعد از آن، دیگر در جلسه زیارت عاشورا شركت نكردند...
حضرت حاج آقا ابطحی فرمودند: من صاحب نذر را می شناختم، وقتی این قضیه را به او گفتم، رنگش تغییر كرد و به گریه افتاد و همسرش را صدا كرد و گفت: بشنو از كجا خبر می دهند! و با تأسف و حزن گفت: مطلب دقیقا همین گونه است كه شما گفتید. چه كنم؟ مشكلات زندگی نگذاشته است كه به نذر خود وفا كنم. [1] .
روزی در موقع زیارت، حال خاصی پیدا كردم و دریچه ای از عالم دیگر برای من گشوده شد! در آن حال كه بیدار بودم، مثل خواب دیدن، این منظره و واقعه را دیدم. عده ای زن در آنجا بودند. مادرم نیز در میان آنها بود. او از من تشكر كرد به خاطر اینكه به نیابت از او، زیارت خوانده ام.
در این اثناء خانم چهار شانه و بلند قامتی تشریف آوردند، زنها خدمت ایشان حاجت خود را عرض می كردند و من هم حاجت خود را عرض كردم، و سپس گفتم: ما مجلس روضه خوانی داریم و در آن زیارت عاشورا نیز می خوانیم، چرا شما در آن مجلس شركت نمی كنید؟
آن بزرگوار فرمودند: من می آیم و شركت هم می كنم، به آن نشانی كه پسرخاله ی شما
با عیالش یك جعبه شیرینی در مجلس شما آوردند و برای رفع مشكل منزلشان نذر كردند كه در مجلس زیارت عاشورای شما شركت كنند. مشكل آنها به واسطه ی زیارت عاشورا رفع شد و منزل جدید را ساختند و در آن نشستند، اما بعد از آن، دیگر در جلسه زیارت عاشورا شركت نكردند...
حضرت حاج آقا ابطحی فرمودند: من صاحب نذر را می شناختم، وقتی این قضیه را به او گفتم، رنگش تغییر كرد و به گریه افتاد و همسرش را صدا كرد و گفت: بشنو از كجا خبر می دهند! و با تأسف و حزن گفت: مطلب دقیقا همین گونه است كه شما گفتید. چه كنم؟ مشكلات زندگی نگذاشته است كه به نذر خود وفا كنم. [1] .
[1] كرامات الحسينيه ج 2، ص 240 به نقل از آثار ص 41.